loading...
ممسنی و رستم
آخرین ارسال های انجمن
سردار ایرانی بازدید : 1223 سه شنبه 27 دی 1390 نظرات (0)


ده ها شعر ودکلمه از زنده یا حسین پناهی

من و نازی قسمت اول

 

شب و نازی  من و تب

 

مگه یادش که همیشه یادشه 
یادمه قبل از سوال 
کبوتر با پای من راه می رفت 
جیرجیرک با گلوی من می خوند 
شاپرک با پر من پر می زد 
سنگ با نگاه من برفو تماشا می کرد 
سبز بودم درشب رویش گلبرگ پیاز 
هاله بودم در صبح گرد چتر گل یاس
گیج می رفت سرم در تکاپوی سر گیج عقاب

 

خود هستی بودم

روشن و رنگی و مرموز و دوان

من عفریته مرا افسون کرد

مرا از هستی خود بیرون کرد

راز خوشبختی آن سلسله خاموشی بود

خود فراموشی بود

چرخ و چرخیدن خود با هستی

حذر از دیدن خود در هستی

حلقه افتاد پس از طرح سوال

ابدی شد قصه حجر و وصال

بیکرانه است دریا 
کوچیکه قایق من
های ... آهای
تو کجایی نازی
عشق بی عاشق من !
سردمه 
مثل یک قایق یخ کرده روی دریاچه یخ  یخ کردم 
عین آغاز زمین 
زمین ؟
یک کسی اسممو گفت 
تو منو صدا کردی یا جیرجیرک آواز می خوند 
جیرجیرک آواز می خوند 
تشنته ؟ آب می خوای ؟
کاشکی تشنه م بود 
گشنته ؟ نون می خوای ؟
کاشکی گشنه م بود 
په چته دندونت درد می کنه ؟
سردمه 
خب برو زیر لحاف 
صد لحاف هم کممه 
آتیشو الو کنم ؟
می دونی چیه نازی ؟
تو سینه ام قلبم داره یخ می زنه 
اون وقتش توی سرم , کولر روشن کردند

پاتو چرا بستی به تخت؟ عامو

پامو بستم که اگه یه وقت

زمین سقوط کنه طوری نشم.

کی , کی گفته زمین میخواد سقوط کنه؟

قانون دافعه گفت

چشممو دور ببینی می ری ددر!

بوی گوگرد می دی!

هی هوار!

فسفر و گوگرد و تشخیص نمی دن!

وای از اقبالم

باز بارون خیال , آسیاب ذهنتو چرخونده؟

باز فیلسوف و سوال

باز عارف و سفال

باز هستی و زوال

باز آمال و محال

باز شاعر و نهال

باز کودک و خیال

کجاها رفته بودی؟

میخونه یا معبد؟

رنج ما قویتر از مشروبه!

میخونه افسونه!

پس چرا چشات شبیه چشای شیطونه؟

من نمی بخشم اگه , جای پات بی جای پام , روی جایی حک بشه!

کجاها رفته بودی؟

هیچ کجا...

رو شعاع هستی برا خودم میگشتم

همه چی برای من ممکن بود

تو خودت می بینی همه چیز عادی بود

کاه دادم به خر

کفشامو بردم گذاشتم تو کپر , که یهو نصف شبی سگ نبره

فرغونو شستم که سیمان تو کفش خشک نشه

لحافو رو بچه ها پهن کردم

همه چی ! همه چی!

همه چی برای من ممکن بود

کار و تولید و تلاش

حرمت همسایه

می دونستم که سلام یعنی چه؟

می دونستم که زمان معناش چیه

من کیه

اون کدومه

میدونی؟

بعدش هم

گردن و صاف کردم

خیره ماندم به دور

انگاری سایه ام افتاد رو ماه

مثل یه هول

مثل یه غول

به خودم گفتم من انسانم

من شعور همه آفاق هستم

می تونم برای شیر زائو ماما بشم!

می تونم پلنگ و زنجیرش کنم

می تونم با تیشه چنارو سرنگون کنم

می تونم!

بعدش هم زد به سرم که برم پشت سوال

برگردم به کودکی

تا که با چرخ خیال

وصله نور بدوزم به پیراهن شب..

یه هو وسوسه شدم رفتم توی ناممکن!

تو ناممکن, فیل هوا میکردن؟

آره ! خوب ! فیل هوا !!

که می خواستی برگردی به کودکی؟

آره , خوب , پشت سوال

کی تا حالا برگشته به کودکیش؟

کی ؟ کجا ؟

کی ؟ کجا ؟

می خواستم , میخواستم اما مقدورم نشد

باید مقدورم بشه

آه!

خنده های بی دلیل

گریه های بی دلیل

خیره گی ها , خیره گی ها , خیره گی

خیره گی ها و سکوت

خیره گی و افق سرخ غروب

خیره گی و علف ترد بهار

خیره گی و شبح کوه و درختان در شب

خیره گی و چرخش گردن جغد

خیره گی و بازی ستاره ها

خنده بر جنگ بز و گیوه پهن مادر

گریه بر هجرت یک گربه از امروز به قرنی دیگر

خنده بر عرعر خر

من!

من باید برگردم ,

تا تو قبرستون ده , غش غش زیسه برم

به سگ از شدت ذوق , سنگ کوچیک بزنم

توی باغ خودمون انار دزدی بخورم

وقتی که هوای حلوا کردم با خدا حرف بزنم

آخه!

تنها من می دونم شونه چوبی خواهرم کجا افتاده

کلید کهنه صندوق عجائب , لای دستمال کدوم پیرزنی پنهونه

راز خاموشی فانوس کجاست؟

گناه پای شل گاو سیاه گردن کیست

چه گلی را اگر پرپر بکنی شیر بزت می خشکه,

من باید برگردم تا به مادرم بگم , من بودم که اون شب ,

شیربرنج سحریتو خوردم

من بودم , من بودم که اون شب شیربرنج سحریتو خوردم.

تا به بابا بگم , باشه باشه , نمی خواد کولم کنی !

گندوما رو تو ببر , من به دنبالت می آم

قول می دم که نشینم خونه بسازم با ریگ

دنبال مارمولکا , نرم تا اون ور کوه !

من می خوام برگردم به کودکی !!

 

من می خوام برگردم به کودکی !!

دیگه چی؟

کم و کسری نداری؟ دیگه چیزی نمی خوای؟

کمکم کن نازی.

ما باید خوب بخوابیم تا بتونیم فردا , برسیم به کارمون !

اگه ما کار نکنیم چطوری جوراب و شلغم بخریم؟

های, های, به هیچی اعتماد نکن

اگه خواستی از خونه بری بیرون

بی چراغ دستی و بی کلاه و شال , بیرون نرو!

ممکنه , خورشید یه هو سقوط کنه

یا یهو یخ بزنه

ما چرا می بینیم؟

ما چرا می فهمیم؟

ما چرا می پرسیم؟

خودتو میشناسی؟

من خودم یک سایه م.

منو چی؟

یادت می آم؟

سایه ای در سایهء یک سایه.

چت شده یهوکی؟

چیزی نیست!

تو سرم, تو سرم, روی شاخ ممکن , بوف کور میخونه ,

اون ورش تو جادهء ناممکن برف ریز می باره

تو هستی پیچ اضافی آوردم

نمی دونم اون پیچ مال بود یا نبود؟!

گمونم باز فلسفم عود کرده!

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
چون دختر ایل زن به زیبایی نیست زیباست ولی فکر خودآرایی نیست در چابکـــــی و سوارکــــاری مردی همتای ‌زن ‌و ‌دختر‌ممسنی نیست -------------- گو لا له كو نا بالغه نه وقت حاله ئی دو شو نديدمش تی خوم دوساله . چه خشه سوار وابی بری و مالش بوس كنی گلَُپَلِش زر چشم كالش . پهلله سرخی شلال سر بر گ شونت تا پنج تير چاك نبره كس نی بسونه . ----------------------------- روز برفی تش بلیطی تو گلی یایش وخیر کنج چاله کتر سه و خلخلی یایش وخیر گرده و گلگ تکو شلشلی یایش وخیر او متیلل نصف شو کشک خردن زر جلی یایش وخیر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    مشکل امروز شما چیست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 630
  • کل نظرات : 145
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 575
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 121
  • بازدید امروز : 48
  • باردید دیروز : 1,376
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 9
  • بازدید هفته : 48
  • بازدید ماه : 7,336
  • بازدید سال : 38,910
  • بازدید کلی : 1,395,369
  • کدهای اختصاصی