loading...
ممسنی و رستم
آخرین ارسال های انجمن
سردار ایرانی بازدید : 964 سه شنبه 27 دی 1390 نظرات (0)

ده ها شعر ودکلمه از زنده یا حسین پناهی

من و نازی قسمت دوم

قسمت اول در اینجاست کلیک کنید

آخ خدا مرگم بده! "هگلت"؟

نه بابا !

"هگل" رو یه بار عمل کردم رفت پی کارش,

با پول گوشواره های تو و عینک ته استکانی خودم!

سرت خارش نداره؟ نمی خوای شاخ در آری؟

مگه من کرگدنم؟

آدمی چون عاقله به شاخ نیازی نداره!

البته یادم هست

این که ما مستعد تبدیلیم.

نگاه کن!

منو فرشته می بینی؟

نه بابا! تو آدمی

رنگ چشمم؟

میشی

قد؟

قد یه سرو!

اصل و تبار ایرانی.

ما چرا دماغمون پنگوله؟ رنگمو قهوه ایه , پاهامون باریکه؟

چون که از نژاد زرتشت هستیم.

خسته ای از هیات رنگینم؟

نازی جان ....

مرغ عشق از قفسش دررفته

شیرین خانم تو حموم سونا حوصلش سر رفته

اون هم فرهادش

دیش شو داده به اسمال آقا

جاش یه دیزی خورده بی نعنا , بی نعناع

مفشو رو گل رز فین میکنه

قسم بخور....!

جان.....سکوت....!

بیباکی یا بزدل؟

می ترسی از فردا؟

روز نو , روزی نو؟ راه نو , گیوهء نو؟

می ترسی؟

می دونم!

باز داری جوش می زنی که زبونت لال لال , یه وقت ارسطوم نباشه.

واه  واه  واه...!

افاده ها طوق طوق

سگا به دورش وق و وق

خودشو با کی طاق میزنه؟!

خودمو با کی دارم طاق میزنم؟

ارسطو آدم بود , دندون داشت , تو خونش آهن بود ,

مثل یک سنگ که آهن داره , وقتی که خواب کم داشت ,

چشماش قرمز می شد,

فلسفه یعنی رنج!

افتخاره که بگی رنجورم؟

رنج یعنی خورشید !

اگه خیلی دلخوری از اغراق , رنج یعنی فرمول !

رنج یعنی امکان

رنج  یعنی خانه

یعنی شربت و قرص و دوا

رنج یعنی یخچال

رنج یعنی ماشین

سنگ چخماق بهتره یا کبریت؟

پیه سوز روشن تره یا چاچراغ؟

تلفن راحت تره یا فریاد؟

وقتی فهمیدم زمین , توی تسبیح کرات , یکدونه ست....

جنسش هم از خاکه

سنگش هم جور واجوره , ماهی و علف داره , بهار و پائیز داره ,

خیالم راحت شد.

دیگه وقت زایمان , نمی ترسم از " آل" ,

چون به بازوی چپم , سرم خون می زنند

نمی ترسم از غول

نمی ترسم از سل

چون که در کودکی واکسینه شدم

خوشبختم , خیلی هم خوشبختم.

کار کردن یه چیز و خوشبختی یه چیز دیگه ست !

عاشق خرابه و تاریخی؟

کاروانهای شتر , خمره های کهنه , سکه های زنگار؟

یعنی چه این حرفا؟

شرق ذهنت , ابن خلدونت نیست؟

تو اصلا ویرانه می بینی تا برای سوسمارش جا تعیین بکنی؟

من گفتم ویرانه , منظورم تجزیه بود , جای سوسمارش هم تحلیلم.

حالیت نیست؟ مثل این که بعضی چیزا حالیمه!

کهنه در برکهء نو غلت می زنه و نو میشه!

قلبت بهتر از چشات می بینه؟

چی چی یو؟

حقیقتو؟

حقیقت یه لحظه ست: تفسیر یک تعبیره

نمی شه یه لحظه رو کشش بدیم؟

کش به درد تنبون " کانت " میخوره!

 

کش یعنی سردرد ! کش یعنی سیگار , کش یعنی تکرار ,

کش یعنی لیسیدن یک کاغذ بی مصرف که یه روز لای اون

شکلات پیچیده بود.

 

ما چرا می بینیم؟

ما چرا می فهمیم؟

ما چرا می پرسیم؟؟؟؟؟

 

سردمه!

مثل موری که زیر بارون تند ,

رد بوی خط راه لونه شو می جوره!

عین هستی و زوال

این قدر پا پیچم نشو!

 

بینمون دو تا ننو میشه گذاشت.

 

باقلا بار بذارم هستیتو تغییرش بدم؟

"پرودون" معده هستی رو داغون می کنه , عینهو " کارل ماکس "

که به جای ارزن , تخم مرغ به خورد مرغا می ده !

ده!!؟

جون تو !!

ده , اگه " پاتانجالیه " الک بدم روحتو پالایش بدی؟

اسب دریائی روحم , تو ساحل برق میزنه عین سراب.

روح من پاکه

مثل دل تو

مثل چش سگ

مثل دست نوزاد

 

سردمه !!

مثل آغاز حیات گل یخ.

جشن مرگم برپاست! این هم از همراهم ؟

من به دنبال دوای خودمم , ورنه اینو ازبرم ,

این که هر کی خودشه!

چه کنم؟ ها ؟ چه کنم؟

شلغم و لبوی هیچ وقت , از کجا گیر بیارم؟

برم از " گینه بیسائو " , خاک بیارم بریزم روی سرم؟

خاک وطن که بهتره.....!!

توی هر نیم وجبش هزار تا فامیل داریم.

سعدی و فردوسی

نادر و سبکتکین

لطفعلی خان و رهی

سگ اصحاب کهف

گاو سامری ها

خر عیسای مسیح

زین فرسودهء رخش رستم

کهش های چنگیز

خنجر اسکندر

جیگر پاره سهراب و دل تهمینه

چرکنویس غزلای حافظ

مهر باران شستهء مولانا

اشک مجنون  و مزار لیلی

صورت قرضای شیخ ابو سعید

تسبیح گسسته عین القضات

قرصای سر درد و سردرد و سر ابوعلی

سکه های حاج آمیز حاتم (آقا به تو چه)

صندوق جواهر خانم ملوک(دبیا)

تابلوی رنگ روغن استاد(به به چی چی شد؟)

جوهر مکتوبهء مرقومهء منظورهء اخراج تاتار , با ید منصورهء

ممدوحهء شاه سلطان ابن سلطان ابن سلطان ابن سلطان

ابن سلطان ابن سلطان(وای خدا مرگم بده)

تراش مدادای رابرت گراند

فندک اسقاطی جان کندی

کاغذ لی لی پوت مارکوپولو

فتق بند پدر سلطان حسین

هسته خرما های سعد وقاص

استکان نعلبکی حلق طروش

آخور اسب و الاغ منصور

بی شمار بابای شل از سگدو

بی شمار مادر کور از گریه

بی شمار کودک اسهالی بی سوت سوتک

بی نهایت تابوت !!

تازه جنس خاکشم مرغوبه ,

روی سر میچسبه , عین شاخ رو سر گاو

عین شب رو دل خاک

عین چشما و نگاه!

مگه با توپ و تفنگ جداش کنن.

جوهر وجود سر , ذات خاک وطنه !

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
چون دختر ایل زن به زیبایی نیست زیباست ولی فکر خودآرایی نیست در چابکـــــی و سوارکــــاری مردی همتای ‌زن ‌و ‌دختر‌ممسنی نیست -------------- گو لا له كو نا بالغه نه وقت حاله ئی دو شو نديدمش تی خوم دوساله . چه خشه سوار وابی بری و مالش بوس كنی گلَُپَلِش زر چشم كالش . پهلله سرخی شلال سر بر گ شونت تا پنج تير چاك نبره كس نی بسونه . ----------------------------- روز برفی تش بلیطی تو گلی یایش وخیر کنج چاله کتر سه و خلخلی یایش وخیر گرده و گلگ تکو شلشلی یایش وخیر او متیلل نصف شو کشک خردن زر جلی یایش وخیر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    مشکل امروز شما چیست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 630
  • کل نظرات : 145
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 575
  • آی پی امروز : 49
  • آی پی دیروز : 121
  • بازدید امروز : 239
  • باردید دیروز : 1,376
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 9
  • بازدید هفته : 239
  • بازدید ماه : 7,527
  • بازدید سال : 39,101
  • بازدید کلی : 1,395,560
  • کدهای اختصاصی