ده ها شعر ودکلمه از زنده یا حسین پناهی
من و نازی قسمت دوم
"هگل" رو یه بار عمل کردم رفت پی کارش,
با پول گوشواره های تو و عینک ته استکانی خودم!
سرت خارش نداره؟ نمی خوای شاخ در آری؟
آدمی چون عاقله به شاخ نیازی نداره!
ما چرا دماغمون پنگوله؟ رنگمو قهوه ایه , پاهامون باریکه؟
شیرین خانم تو حموم سونا حوصلش سر رفته
جاش یه دیزی خورده بی نعنا , بی نعناع
روز نو , روزی نو؟ راه نو , گیوهء نو؟
باز داری جوش می زنی که زبونت لال لال , یه وقت ارسطوم نباشه.
ارسطو آدم بود , دندون داشت , تو خونش آهن بود ,
مثل یک سنگ که آهن داره , وقتی که خواب کم داشت ,
اگه خیلی دلخوری از اغراق , رنج یعنی فرمول !
وقتی فهمیدم زمین , توی تسبیح کرات , یکدونه ست....
سنگش هم جور واجوره , ماهی و علف داره , بهار و پائیز داره ,
دیگه وقت زایمان , نمی ترسم از " آل" ,
چون به بازوی چپم , سرم خون می زنند
کار کردن یه چیز و خوشبختی یه چیز دیگه ست !
کاروانهای شتر , خمره های کهنه , سکه های زنگار؟
تو اصلا ویرانه می بینی تا برای سوسمارش جا تعیین بکنی؟
من گفتم ویرانه , منظورم تجزیه بود , جای سوسمارش هم تحلیلم.
حالیت نیست؟ مثل این که بعضی چیزا حالیمه!
کهنه در برکهء نو غلت می زنه و نو میشه!
حقیقت یه لحظه ست: تفسیر یک تعبیره
کش به درد تنبون " کانت " میخوره!
کش یعنی سردرد ! کش یعنی سیگار , کش یعنی تکرار ,
کش یعنی لیسیدن یک کاغذ بی مصرف که یه روز لای اون
رد بوی خط راه لونه شو می جوره!
باقلا بار بذارم هستیتو تغییرش بدم؟
"پرودون" معده هستی رو داغون می کنه , عینهو " کارل ماکس "
که به جای ارزن , تخم مرغ به خورد مرغا می ده !
ده , اگه " پاتانجالیه " الک بدم روحتو پالایش بدی؟
اسب دریائی روحم , تو ساحل برق میزنه عین سراب.
جشن مرگم برپاست! این هم از همراهم ؟
من به دنبال دوای خودمم , ورنه اینو ازبرم ,
شلغم و لبوی هیچ وقت , از کجا گیر بیارم؟
برم از " گینه بیسائو " , خاک بیارم بریزم روی سرم؟
توی هر نیم وجبش هزار تا فامیل داریم.
قرصای سر درد و سردرد و سر ابوعلی
سکه های حاج آمیز حاتم (آقا به تو چه)
تابلوی رنگ روغن استاد(به به چی چی شد؟)
جوهر مکتوبهء مرقومهء منظورهء اخراج تاتار , با ید منصورهء
ممدوحهء شاه سلطان ابن سلطان ابن سلطان ابن سلطان
ابن سلطان ابن سلطان(وای خدا مرگم بده)
بی شمار کودک اسهالی بی سوت سوتک